شهید ابراهیم هادی


حدود 1354 بود که مشغول تمرین بودیم که ابراهیم وارد سالن شد ویکی از دوستان هم بعد ازو وارد سالن شد و بی مقدمه گفت: داداش ابراهیم تیپ و هیکلت خیلی جالب شده. وقتی داشتی تو راه می اومدی دو تا دختر پشت سرت بودن و مرتب از تو حرف میزدند،شلوارو پیراهن شیک هم که پوشیده بودی ساک ورزشی هم دستت بود ،کاملا مشخص بود ورزشکاری. ابراهیم با شنیدن این حرفها جا خورد. انگار توقع چنین حرفی را نداشت و خیلی توی فکر رفت. ابراهیم از آن روز به بعد پیراهن بلند وشلوار گشاد می پوشید وهیچ وقت هم ساک ورزشی همراه نمی آورد. هرچند خیلی از بچه ها میگفتن بابا تو دیگه چه جور آدمی هستی؟! ما باشگاه میایم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم وتو... تو با این هیکل رو فرم ای چه لباسهایی است که میپوشی؟ ابراهیم هم به حرفهای اونها اهمیت نمیداد و به دوستانش توصیه میکرد: "اگر ورزش رو برای خدا انجام بدین عبادت است و اما اگر به هر نیت دیگری باشد ضرر خواهید کرد."


هر روز مسئولین فرهنگی و ارگانهای مربوطه صبح تا شب دنبال نشست و سمیناهارو برنامه های مختلف هستن تا بحث عفاف و حجاب رو بررسی کنند وبه خورد مردم بدن غافل ازینکه با این برنامه ها اونم از نوع اجبار و بگیر وببندو یا برنامه هایی که... کسی نه محجبه میشه نه عفیف اما مردایی همچون آقا ابراهیم با رفتار و منش خودشون عفیف بودن رو آموزش دادند و اثبات کردند که فقط مربوط به خانوما نیست  و اجرشون هم لقاالله شد. حالا قضاوت با شما کدامیک رو میپسندید؟!